Starring
| Sanjay Dutt | .... Musabhai |
| Dino Morea | .... Bobby |
| Sanjay Suri | .... Lucky |
| Bikram Saluja | .... Jai |
| Priyanka Chopra | .... Rani |
| Mahesh Manjrekar | .... Sultan |
In a compartment of a train bound for Mumbai, four strangers share their plans and purpose of visit to the city. There is Bobby (Dino Morea) who dreams of becoming a superstar in Bollywood. There is Jai (Bikram Saluja) who is going to search his lost lover. There is ‘cool dude’ Lucky (Sanjay Suri) who wants to try his luck at gambling.And there is Omi (Rohit Roy) who wants to settle an old score with the man who cheated his father.
The four set about their tasks with hope and jubilance. But soon they run out of money and have to resort to desperate means to sustain themselves in the city.
As a last resort they chum up all their little leftovers and lay it on line on Lucky’s gambling skills. To their shock, luck doesn’t favor Lucky and he loses, leaving all of them in debts.
In a desperate bid to save their lives from debtors, the four hatch up a plan to kidnap a man who had caught their eye in a dance bar. They had seen the man squandering loads of money like peanuts. The four are sure that he would turn out to be a prize catch.
But it turns out to be a surprise catch when the boys find out that the man they have kidnapped is none other than the notorious Mumbai underworld don Musabhai (Sanjay Dutt).
However, the boys’ blunder turns out to be blessing in disguise when Musabhai discovers that by kidnapping him the four had eventually saved his life from his friend-turned-foe Sultan (Mahesh Manjrekar).
The second production of White Feather Films, ‘Plan’ marks the directorial debut of Hriday Shetty, son of the famous yesteryear villain Shetty.
|
کارگردان : هریری شتی تهیه کننده : سانجی گوپتا طراح حرکات موزون: ساروج خان موسیقی :آناند راج آناند بازیگران:سانجی دات، دینو مورا، سانجی سوری، ویکرام سالجو، روهیت روی، ماهش مانجرکار، پریانکا چوپرا، سمیرا ردی، ریا سن،... بابی(دینو مورا) قصد دارد که به بمبئی برود او می خواهد در آنجا تمام سعی و تلاش خود را بکند تا هنرپیشه ای معروف و محبوب شود و مطمئن است توانایی و استعداد این کار را دارد. ام(روهیت روی) به اصرار خانواده اش برای باز پس گرفتن حق پدرش می خواهد به بمبئی بیاید چون یکی از دوستان پدرش مه شریک او نیز بود سر پدر کلاه گذاشته و همراه با پولها به بمبئی رفته و او قصد دارد با نشانی های که در دست دارد آن فرد را پیدا کند وحق پدرش را از او پس بگیرد. جی(ویکرام سالجو) و پریا(ریا سن) سلاها عاشق هم بوده اند و تصمیم داشتند با یکدیگر ازدواج کنند ولی خانواده های آنها مخالف این ازدواج بودند و خانواده پریا هم برای این که او را از این کار منصرف کنند به بمبئی رفته و در آنجا زندگی می کنند بعد از مدتی که از رفتن آنها می گذرد جی متوجه می شود که نمی تواند پریا را فراموش کند پس تصمیم می گیرد برا یدیدن او به بمبئی برود. لاکی(سانجی سوری) یک قمارباز ماهر و حرفه ای است که معتقد است در شهر خودشان جایی برای پیشرفت ندارد او می خواهد به بمبئی بیاید تا در آنجا یک بازیکن معروف ومشهور شود او مطمئن است مه در این کار موفق خواهد شد. |
این چهار نفر به طور اتفاقی با هم در یک کوپه هستند و همگی عازم بمبئی ، چند ساعتی که از مسافرت آنها می گذرد حرفها و بحث هایشان شروع شده وقبل از رسیدن به مقصد دوستان خوبی شده اند انها هر کدام با اطلاع اندکی که از زندگی یکدیگر دارند متوجه شده اند که هیچ کدامشان جایی برای ماندن ندارند ولی جی یاد یکی از دوستانش افتاده و از سه نفر دیگر دعوت می کند تا همراه با او به خانه دوستش که اوهم تنها زندگی می کند بروند ، همه قبول کرده و راهی آنجا می شوند .
بعد از چند روز آشنایی صمیمیت آنها بیشتر می شود و تبدیل به دوستان خوبی شده اند بابی به یک استودیو رفته و می خواهد برای بازیگری تست بدهد ولی هیچ کس راضی نیست بدون پول و یا پارتی برای او کاری بکند او در آنجا با دختری آشنا می شود که مانند خودش دوست دارد هنرپیشه شود.
ام به سراغ دوست پدرش رفته و مطمئن است که به زودی او را خواهد یافت ولی بعد از چند روز او را می بیند که همه پولها را زا دست داده و خودش هم وضع مالی خوبی ندارد.
جی به سراغ پریا می رود ولی پریا از او می خواهد بازگردد چون عشق او را فراموش کرده ودیگر نمی خواهد با او ازدواج کند او معتقد است که زندگی اش تغییر کرده و رابطه او با جی مربوط به گذشته است واو دیگر علاقه ای به ادامه آن ندارد.
ولی لاکی همواره در کار خود موفق است او به کلاب های زیادی سر زده و همیشه برنده بوده و همه معتقدند که او ادم بسیار خوش شانسی است.
بعد از چند روز همه سرخورده وناراحت هستند وهیچ کس به آنچه می خواهد نرسیده تصمیم می گیرند برای تغییرحال وهوای خود به گردش بوند آنها در این مدت مقدار زیادی از پول خود را خرج کرده و دیگر پول زیادی ندارند و همان مقدار را هم خرج خوش گذرانی وتفریح خود کرده و به خانه باز می گردند.
تنها مقدار کمی پول باقی مانده آنها تصمیم می گیرند این پول را به لاکی دهند تا باآن بازی کند چون مطمئن هستند که لاکی میبرد و پولشان بیشتر خواهد شد و اگر همین طور ادامه بدهند بالاخره پولدار می شوند.
لاکی ابتدا میبرد ولی وقتی برای ادامه دادن و بردن بیشتر بازی می کند می بازد ، آنها تمام پول خود را می بازند و باید ظرف 100 روز 10کرور بپردازند هر کس برای رهایی از این وضع فکری می کند تا اینکه به پیشنهاد ام آنها تصمیم به آدم ربایی می کند و تصمیم می گیرند فردی پولدار اما گمنام را بدزدند پس هدف خود یعنی شخصی به نام موسی (سانجی دات) را انتخاب میکنند آنها به کمک هم موفق به انجام این کار میشوند و بعد شروع به قول خود ترساندن موسی میکنند غافل از اینکه موسی.....
Subject: Plan - 2004 
Fri Feb 13, 2009 5:29 am
